کد مطلب:43088
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
تفسير و تحليل فراز هاي 17تا 20 خطبه 84 كه در آن، امام علي در پاسخ به اتهام عمروبن عاص مبني بر شوخ طبعي آن امام، ميفرمايد: ياد مرگ مرا از «بازي» باز ميدارد، چيست؟
[آگاه باشيد، سوگند بخدا، كه ياد مرگ مرا از بازي باز ميدارد و فراموشي آخرت آن نابكار را از گفتار حقّ جلو ميگيرد. (آن مكّار مقام پرست) بيعت با معاويه نكرد مگر اينكه معاويه براي او عطائي كند ورشوت ناچيزي به او بدهد.]
البته مقصود از شوخي كه با انديشة صحيح دربارة مرگناسازگار است، بازي با واقعيّات است كه موجب مسخ آنها ميگردد، نه تعبير لطيف و مزاح دربارة بيان واقعيّات كه بطور اندك در محاورات پيشوايان دين نيز ديده شده است. امّا اينكه چرا شوخي و بازيگري در اين دنيا با انديشة صحيح دربارة مرگ ناسازگار است؟ اوّلاً بايد بدانيم كه شوخي و بازيگري با خود مرگ كه پايان زندگي است، ناسازگار نيست، بلكه اگر ما مرگ را پايان همه چيز بدانيم نه تنها شوخي و بازي در هر جا كه ممكن باشد امري است مطلوب، بلكه آن زندگي كه در مرگ تمام ميشود، خود چيزي جز شوخي و مزاح و بازي نميباشد.
پس اينكه اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: بياد آوردن مرگ مرا از بازي باز ميدارد، قطعاً با نظر به عالم پس از مرگ است كه صحنة محاسبة جدّي همة اعمال و گفتارها و انديشهها را بدنبال خود خواهد آورد و اين صحنهايست كه در پيشگاه خداوند حكيم و شاهد و قاضي عادل بوجود خواهد آمد. و نتيجة اينگونه تفكّر دربارة مرگ است كه آدمي به اهمّيّت و جدّي بودن همة شئون حيات (از يك رويداد كوچك گرفته تا بزرگترين انديشهها و با عظمتترين و بزرگترين اعمال) متوجّه ميگردد و نميتواند اين زندگي را به شوخي بگيرد و آن را بازي تلقّي نمايد.
لذا بايد گفت: كسي كه بخواهد مرگش را خوب بشناسد، لازم است كه زندگيش را خوب بشناسد. به اضافة اينكه شوخي و مزاح معمولاً بدون تصرّف و تجسيم غير واقعي در واقعيّات نميتواند خندهدار و موجب تأثّر خوشايند صوري بوده باشد. بدينجهت است كه گفته ميشود: هر خندهاي مخصوصاً خندههاي عميق آن مستي و ناهشياري است كه مانند كفّارهاي براي جرم مسخ واقعيّات بروز ميكند. آيا اميرالمؤمنين از اينگونه شوخيها و بازي با واقعيّات داشت كه ضدّ فعّاليّتهاي عقلاني و ارتباط صحيح با واقعيّات است، در صورتيكه عظمت فوقالعادة عقل اميرالمؤمنين عيلهالسّلام و ارتباط جدّي آن بزرگوار با واقعيّات بر احدي از آگاهان و مطّلعين از زندگي آن حضرت پوشيده نيست؟! شايد اين كلمة «تَنَمَّرَهُ في ذاتِ اٌللهِ» را دربارة عليّ بن ابيطالب شنيدهايد. معناي «تَنَمَّرَهُ في ذاتِ اٌللهِ» (نَمِر يعني پلنگ) كنايه از نهايت جدّي بودن و دور از هرگونه مسامحه و انعطاف است يا تشبيه اميرالمؤمنين به نَمِر در خوي جدّيّت و دور از مسامحه بودن است، چنانكه آن حضرت به شير هم تشبيه شده است كه وجه شبه عبارتست از شجاعت در حدّ اعلي. اينكه آن حضرت از عقل نيرومند فوقالعاده برخوردار بوده است، هر دو گروه فلاسفه و عرفاء پذيرفته و آن را در مواردي فراوان متذكّر شدهاند. از آن جمله مولوي ميگويد:
راز بگشا اي عليّ مرتضي
اي پس از سوء القضا حسن القضا
اي عليّ كه جمله عقل و ديدهاي
شمّهاي واگو از آنچه ديدهاي
و ابن سينا دركتاب «معراجنامه»در بحث ترجيح معقول بر محسوس ميگويد: «و براي اين بود كه شريفترين انسان و عزيزترين انبياء و خاتم رسولان(ص) چنين گفت با مركز حكمت و فلك حقيقت و خزانة عقل اميرالمؤمنين كه:
گفت اي علي، چون مردمان در تكثّر عبادت رنج برند تو در ادراك معقول رنج بر تا بر همه سبقتگيري و اينچنين خطاب را جز چنو بزرگي راست نيامدي كه او در ميان خلق چنان بود كه معقول در ميان محسوس.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 13
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.